ترنم شمس
15 مرداد 1397 توسط سمانه شكاري
ای شمس الشموس و ای مولای من!!
هرروز که خورشید انبوه دانه های طلایی اش را از فراز آسمان بر حَرَمت می پاشد،کبوترِ دل،بهانه کنان به سوی حرم تو پر می کشد.وقتی به حَرَمت می آیم،یک حس گمشده از درونم آهسته شروع می کند به جوانه زدن،آن جا به جسم خالی ام روحی تازه می بخشد،کبوتران حَرَمت هرکدام برگیست از کتاب کَرَمت که پر کشان از بالای سرم می روند و با زبان بی زبانی به من می گویند ما بهشت خود را یافتیم،تو فکری به حال خود کن!!